"شناخت نقاط تاریک خودتان همیشه بهترین راه برای درک نقاط تاریک دیگران است"
حتی بعضی از مشاورین که خود نیز از این مشکل حساس بودن رنج می بردند، در حین برخورد و بررسی در مورد افرادی که درگیر این مشکل بودند، به راه حل های مناسب برای رفع این حالات در خود و مراجعین، دست یافتند.
بیشتر مراجعه کنندگان شرح حالهای متفاوتی داشتند ولی با یک نقطه ی مشترک: یعنی "حساس بودن " ( HSP:Hypersensitive pepole). در اینجا به نکاتی برای رفع این مشکل از دیدگاه محققین و مشاورین، اشاره می کنیم :
بله! افراد حساس، در حالتی ناخودآگاه در مشکلات عاطفی دیگران غرق می شوند.
حتی والدین فرزندان حساس (HSP) که از ابتدا با این حالت بسر می برند، هیچ کمکی در رفع این مشکل نمی توانند بکنند، چرا که خود والدین همواره تحت ناملایمات زندگی، دارای فشار روحی هستند!
در واقع این کودکان، به دلیل نتیجه ی یک باروری، تحت فشارهای عاطفی بوده اند، به مرور زمان سعی می کنند با رفتاری مهربانانه پدر و مادر خود را خوشحال کنند و یا آنها را آشتی دهند و حالت عصبی آنها را کاهش دهند، تصور این فرزندان این است که در این حالت، خود نیز به آرامش و امنیت خاطر می رسند، ولی دریغ از این که تمامی این فشارات احساسی موجود در محیط خانه و خانواده در خود این فرزندان رفته رفته جمع می شود و نهایتا" در آینده به یک فرد حساس تبدیل می شوند.
و در این حال است که آنها همواره مثل یک "رادار" مراقب امواج اطراف خود هستند تا مبادا امنیت خاطر آنها در خانواده تحت خطر قرار گیرد.
این افراد حساس در بزرگسالی نیز خیلی زود متوجه موقعیت های ناخوشایندی همچون، عصبانیت، خشم و ... می شوند و متأسفانه تا زمانی که بزرگ شوند این رادار آنها برای تشخیص سریع این حالات در محیط و خانواده به فعالیت خود ادامه می دهد! بنابراین آنها یک عمر به جای اینکه زندگی کنند در حالت نجات دادن اطرافیان خود هستند.
اگر فکر می کنید که شما هم حساس هستید بهتر است به این علائم توجه کنید:
* شما همیشه فکر می کنید که مسئول خوشحال بودن دیگران هستید، مخصوصا" در مورد کسانی که دوستشان دارید.
* بعد از اینکه در یک جمع قرار می گیرد، همیشه احساس رنجش و ناراحتی می کنید.
* وقتی که کسی از دوستان یا خانواده شما مشکل عاطفی دارد، ساعتها وقت خود را صرف صحبت با او می کنید تا آنها را آرام کنید، این در حالی است که بعد از آن خود دچار افسردگی می شوید.
* حتی در مواقع دردهای جسمی آنها، مثل سردرد، کمر درد و... ناخودآگاه شاید خود نیز این دردها را در خود احساس کنید!
در تحقیقاتی که به روی کودکان حساس و بسیار عاطفی انجام شده است، به این نتیجه رسیده اند که این کودکان در گذشته و آینده همواره سعی می کنند خود را در احساسات دیگران و ناراحتی هایشان شریک بدانند و با این حس رشد کرده اند. بیشتر مشاورین وقتی این مطلب را به مراجعین می گویند، آنها اظهار می کنند که "تا حالا به این موضوع فکر نکرده اند! "
اما آیا براستی می دانید که چطور باید با این مشکل کنار بیایید ؟ خیلی پیچیده نیست، تنها بدانید که :
به دلیل اینکه می توانید مشکلات عاطفی دیگران را درک کنید، مجبور نیستید که بار فکری آنها را نیز با خود به دوش بکشید و مسئول این مشکلات شما نیستید!
با تکرار این جمله و تمرکز بر آن دقیقا" به عمق آن پی می برید .
مادامی که احساس دیگران را درک می کنید و به دردهای آنها گوش فرا می دهید و متعاقبا" در مورد ناراحتی هایشان نگران می شوید، با خود این جمله را تکرار کنید:" این که من آنها را درک می کنم درست است، ولی مجبور نیستم که همراه با مشکلات آنها خود نیز غرق شوم.
نفسی عمیق بکشید ، با این نفس است که مشکلات آنها را نیز با نفستان بیرون داده اید و در ادامه ،حل این مشکل را به دست خدا بسپارید و دنبال این قضیه را در مغز خود نگیرید.
شما در جایگاهی مناسب نیستید که بتوانید اساسا" مشکلات آنها را رفع کنید. در حقیقت باید این طور به قضیه نگاه کنید که هر کس در زندگی درگیر این مشکلات می شود و با تلاش و غلبه کردن بر این موانع می تواند به تکامل روحی برسد.
حال می دانید که با حساس بودن بیش از حد خود خیلی کمکی به دیگران نخواهید کرد، به یاد فرزندی باشید که برای ایجاد امنیت خاطر برای خود، همواره برای ایجاد صلح بین پدر و مادرش در تکاپو است.
:: بازدید از این مطلب : 1457
|
امتیاز مطلب : 136
|
تعداد امتیازدهندگان : 46
|
مجموع امتیاز : 46